و لایت فقیه
گروهی بر آنند که و لایت فقیه از مسایل فقهی و فرعی است و باید در فقه مطرح شود. گروه دیگری، بر این باورند که مساله ولایت فقیه از سنخ مساله امامت و ولایت ائمه معصومین: بوده و در زمره مسایل کلامی و اعتقادی به شمار می رود. اگرمساله مزبور را فقهی بدانیم از وظیفه فقیه و اقدام برای تصدی ولایت و نیز از وظیفه مردم در قبول ولایت و اطاعت و فرمانبرداری از ولی فقیه سخن می رود، ولی اگر آن را کلامی دانستیم از نصب خداوند یا معصومین: بحث خواهد شد، بدین بیان که ائمه اطهار: از سوی خداوند در عصر غیبت، فقها را جانشین خود در امور ولایت و سرپرستی دین و دنیای مردم قرار داده اند.
از منظر فقهی امامت و ولایت - چنان که اهل سنت هم می گویند- تکلیف مردمی است و خداوند امر تعیین و انتخاب حاکم مردم را به خودشان واگذار کرده است و آن ها اختیار دارند هرکس را که خواستند انتخاب کنند، یا هرکس که خود به این وظیفه قیام کرد از او فرمانبرداری کنند.
گروه دیگری می گویند: ولایت فقیه با حفظ جنبه های فقهی اش از جایگاه بلندتری بر خوردار است و از مسایل کلامی است و جزء اعتقادات محسوب می شود; خداوند براساس ضرورت حفظ نظام اجتماعی بشر و وجوب هدایت جوامع بشری در عصر غیبت، منصب امامت و ولایت معصومین: را برای فقهای واجد شرایط قرار داده و آن ها را از سوی امامان معصوم: منصوب به نصب عام کرده است و مردم علاوه بر التزام عملی به فرامین او باید اعتقاد قلبی هم به ولایت آنان داشته باشند.
لذا اگر کسی ولایت، حکومت و فرامین ولی فقیه واجد شرایط رهبری منصوب از جانب امام معصوم علیه السلام را گردن ننهاده و انکار کند مصداق این حدیث امام صادق علیه السلام می شود که:
رد و انکار حکم حاکم اسلامی رد و انکار ماست و رد و انکار ما، رد و انکار بر خدا است که در حد شرک به خداست.
ثمره مهم دیگری که بر این بحث مترتب است این است که اگر موضوع ولایت فقیه تنها یک مساله فقهی باشد در ردیف افعال مکلفین قرار می گیرد و انتخاب آن از وظایف مردم است; در حالی که اگر مساله کلامی باشد فعل الله محسوب شده و خداوند، ولی فقیه واجد شرایط را همچون اولیای معصوم خویش به مقام ولایت -به نصب عام- منصوب می کند در این صورت نقش مردم تطبیق شرایط تعیین شده بر فرد واجد شرایط و تحقق بخشیدن به حکومت و حاکمیتش از راه آرای خویش است نه مشروعیت بخشیدن به ولایت او.
روشن ترین گواه و قرینه بر جایگاه کلامی و اعتقادی اصل ولایت فقیه، تفکری است که امام خمینی قدس سره، انقلاب اسلامی را بر آن اساس استوار ساخت. مردم انقلابی و مؤمن پیرو امام نیز از امامت او بوی خوش امامت معصومین: را استشمام کردند.
براساس همین تفکر، امت انقلابی ایران، با اقتدا به امام خویش دست از جان و مال و فرزند خویش شستند و با اهدای صدها هزار شهید و جانباز و مفقودالاثر در طول دوران انقلاب و جنگ تحمیلی نظام خویش را حراست کردند.
برای رفع هرگونه شبهه، یادآور می شویم که ولایت فقیه همانند بسیاری از مسایل کلامی دیگر، از اصول دین و مذهب به شمار نمی آید.