ازدواج
بسم الله الرحمن الرحیم
دیروز و امروزندارد. یک سری معیارها در انتخاب همسر ثابت است و یک سری معیارهای متغیر
اول: احساس علاقه مندی
اگر کسی خواست با کسی ازدواج کند باید میزان علاقه مندی به او معقول باشد و از میزان علاقه ی او هم به خودش مطمئن باشد. به زبان ساده تر دوست داشتنی بودن، در روایت می گوید از نوع دین داری اش هم راضی باشید. بنابر این جذاب، دوستش داشتنی و موردعلاقه ی هم باشند.
دوم: ارزش های الهی برایش مطرح باشد
. متدین باشد و معیارش هم این است که اهل انجام واجبات و ترک محرمات هست یا خیر؟ کسی می تواند میزان خوشبختی ما را در زندگی بالا ببرد که یک سری هنجارهای متعالی تر برایش مطرح باشد که اگر در مسیر زندگی به مشکل و یا نقصانی برخوردیم از خاستگاه آن هنجارها این کمبودها را پر می کند.
ملاک این تدیّن محبت و مسئولیت پذیری است. اهل رابطه برقرار کردن و ارتباط با دیگران باشد. این معنای دین داری است اینکه اهل بیت فرمودند ما کسی از شما را دوست داریم که اهل الفت باشند به همین موضوع اشاره دارد.
سوم: خوش برخورد بودن وعاقل بودن
. برخی می گویند خوش اخلاق بودن، من معتقدم خوش اخلاق بودن زیرمجموعه ی خوش برخورد بودن است. ما با کسی می توانیم خوشبخت باشیم که این آدم از ظرفیت روحی و انسانی بالایی برخوردارباشد. در مدیریت مسائل عاقل باشد ، دست پاچه و بی عرضه نباشد و اعتماد به نفس لازم در مواجه با مشکلات را داشته باشد و توانایی حل مسأله را دارا و آدم مدیری باشد.
انسان و ازدواج
ازدواج و تركيب و توليد، و توالد و تناسل، در عرصه گاه حيات جماد و نبات و حيوان، بر اساس قوانين تكوين و جهت گيرى صحيح غرائز صورت مى گيرد، ولى انجام اين مسئله حياتى و برنامه عالى طبيعى بايد بر مبناى مقررات و نظامات شرعيه، و قوانين الهيه كه در قرآن مجيد، و گفته هاى ملكوتى انبياء و امامان آمده، جامه عمل بپوشد.
مايه هاى اوليه اين حقيقت به صورت غريزه، ميل، دوستى، عشق، و مهربانى در مرد و زن به اراده حكيمانه حضرت حق قرار داده شده:
وَ مِنْ آياتِهِ اَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجاً لِتَسْكُنُوا اِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فى ذلِكَ لاَيات لِقوْم يَتَفَكَّرُونَ.[7]
و از آيات خداوندى است كه براى شما از جنس خودتان جفتى بيافريد، كه در كنار او آرامش يابيد، و ميان شما عشق و محبّت و مهربانى قرار داد، كه در اين حقيقت نشانه هائى از خداست براى مردمى كه در گردونه انديشه و فكر نسبت به حقايق بسر مى برند!
وَ هُوَ الَّذى خَلَقَ مِنَ الْمآءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كانَ رَبُّكَ قَديراً.[8]
و اوست خداوندى كه بشر را از آب آفريد، و ميان آنان خويشى و پيوند ازدواج قرار داد، و خداى تو بر هر چيزى قدرت دارد.
انتخاب همسر در فرهنگ پاك اسلام بخودى خود مستحب و كارى بسيار پسنديده، و برنامه اى نيكوست، ولى در صورتى كه مجرد ماندن و عزب زندگى كردن، دامن پاك زندگى را به گناه و معصيت، و فحشا و منكرات آلوده نكند، در غير اين صورت ازدواج و تشكيل زندگى ضرورى و مسئله اى واجب، و تكليفى قطعى است.
اينجاست كه بايد دستور حضرت حق را نسبت به ازدواج با جان و دل به اجرا گذاشت، و از آينده آن بخصوص در برنامه ماديّت و خرج و مخارج بيمى بخود راه نداد، كه ترس از آينده نسبت به گذران امور زندگى برنامه اى شيطانى، و مولود ضعف نفس، و عدم اتكاء و اعتماد به كارگردان بساط هستى است.
اينك دستور و فرمان حق را در رابطه با ازدواج، و ضمانت وجود مقدسش را براى تأمين مخارج زندگى در آيه اى از سوره مباركه نور، ملاحظه كنيد.
وَ اَنْكِحُوا الاَْيامى مِنْكُمْ وَ الصّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ اِمائِكُمْ اِنْ يَكُونُوا فُقَرآءَ يُغْنِهِمُ الله مِنْ فَضْلِهِ وَ الله واسِعٌ عَليمٌ.[9]
دختران و جوانان مجرد و غلامها و كنيزهاى شايسته خود را همسر دهيد، و زمينه نكاح آنان را فراهم آوريد، چنانچه فقير و تهيدست باشند، خداوند از فضل بى نهايت خود بى نيازشان كند و خداوند واسع و عليم است.
« انكحوا » از نظر قواعد ادبى امر است و اين امر و دستور متوجه فرد فرد جامعه، و كليّه مردان و زنان است.
از آيه شريفه در جهتى وجوب ازدواج براى آنان كه نياز به ازدواج دارند، و جز از اين طريق پاكى و سلامت آنان تأمين نمى شود، استفاده مى گردد، و در جهتى ديگر لزوم اقدام خانواده ها بخصوص پدران و مادران، و آنان كه توان مالى در اين زمينه دارند، براى تشكيل زندگى جهت پسران و دختران استفاده مى شود.
ارزش و اهميت ازدواج از نظر روايات
عَنِ النَّبِيِّ(صلى الله عليه وآله وسلم) قالَ: يُفْتَحُ أَبْوابُ السَّماءِ فى أَرْبَعَةِ مَواضِعَ: عِنْدَ نُزُولِ الْمَطَرِ وَ عِنْدَ نَظَرِ الْوَلَدِ فى وَجْهِ الْوالِدِ وَ عِنْدَ فَتْحِ بابِ الْكَعْبَةِ وَ عِنْدَ النِّكاحِ[11]
از پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) است كه فرمود: در چهار موقع عنايت و رحمت حق متوجه انسان مى شود:
به وقت باريدن باران، به هنگام نظر كردن فرزند به صورت پدر، از باب مهر و محبت، در آن زمان كه در خانه كعبه باز مى شود، و آن وقت كه عقد و پيمان ازدواج بسته شده، و دو نفر با يكديگر جهت زندگى جديد، وارد عرصه نكاح مى شوند.
قالَ النَّبِيُّ(صلى الله عليه وآله وسلم): تَزَوَّجُوا وَ زَوِّجُوا الاَْيِّمَ فَمِنْ حَظِّ امْرِء مُسْلِم إِنْفاقُ قيمَةِ أَيِّمِهِ وَ ما مِنْ شَىْء أَحَبَّ إِلَى اللّهِ مِنْ بَيْت يُعْمَرُ فِى الاِْسلامِ بِالنِّكاحِ.[12]
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: ازدواج كنيد، و پسران و دختران مجرّد را همسر دهيد، نشانه نيك بختى مسلمان اين است كه مخارج شوهر كردن زنى را به عهده بگيرد. چيزى نزد حضرت حق محبوبتر از خانه اى كه در اسلام به سبب نكاح آباد شود نيست.
قالَ النَّبِيُّ(صلى الله عليه وآله وسلم): زَوِّجُوا أَياماكُمْ فَإِنَّ اللّهَ يُحْسِنُ لَهُمْ فى أَخْلاقِهِمْ وَ يُوسِعُ لَهُمْ فى أَرْزاقِهِمْ وَ يَزيدُهُمْ فى مُرُوّاتِهِمْ.[13]
نبى اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: مردان مجرد و عزب خود را زن دهيد، تا حضرت حق اخلاقشان را نيكو، و روزيشان را فراخ و گشاده، و جوانمرديشان رازياد كند.
قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): النِّكاحُ سُنَّتى فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتى فَلَيسَ مِنّى.[14]
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: ازدواج روش من است، هر كس از راه و روش من روى بگرداند از من نيست.
اى كاش خانواده ها راه را براى تسهيل اين امر مهم الهى و انسانى باز مى كردند و دست از سخت گيرى و زمينه سازى براى تحقق شرايط طاقت فرسا برمى داشتند و در حّد شئون خود به انجام اين مراسم اقدام مى كردند و در اين مسئله طريق قناعت به آنچه كه حاضر بود و از دست مى آمد مى پيمودند، تا دختران و پسران به اميال طبيعى خود برسند، و آرزوهايشان برآورده شود، و غرائز و شهوات آنان كه
نعمت هاى حق است تبديل به كفران نعمت نگردد، و دامن پاك آنان به گناه و معصيت آلوده نشود.
حبس ماندن آمال و آرزوها، انحراف در غرائز و شهوات، گسترده شدن فساد و آلودگى، چشم چرانى و هوس گناه، خودارضائى و زنا، تجاوز به ناموس غير، سستى در تحصيل و تنبلى در عبادت، ظهور بيماريهاى عصبى و روانى، و بلاهاى ديگر ريشه در كجا دارد؟
در درجه اوّل سئوالات بالا را بايد از پدران و مادران سختگير، و اسيران در چنگال رسوم و عادات غلط، و گرفتاران چشم همچشمى، و در درجه بعد از خود پسران و دختران، آن پسران و دخترانى كه از عرصه گاه تقوا دورند، و در مرحله سوّم بايد از آنانى كه قدرت فراهم آوردن بساط ازدواج را براى جوانان دارند، ولى از انفاق مال در راه خدا بخل مىورزند پاسخ خواست، كه هر پاسخ منطقى و عقلى و قابل قبول در اين دنيا دارند، حتماً همان پاسخ را در دادگاه عدل الهى در روز قيامت، خواهند داشت.!!